یادتونه بچه بودیم می گفتین
ایشاا…عروسیتون
حالا وقتشه تشریف بیارید!
———————
دلمان می خواهد با نسیم سحری
شاخه ای از گل یاس
بوته ای از گل مریم
بغلی از گل از گل سرخ
همه را دسته کنیم
برگیریم و بسازیم سبدی از پر طاووس سپید
تا دهیم مژده بر آنان که در این بزم به ما پیوندند
——————
من و او هم سفری یک دل و یک دانه شدیم
هم ره دلشدگان راهی میخانه شدیم
قدمی رنجه کنید و در ما بگشایید
طرب اینجاست بیایید که پیمانه شدیم
—————-
لانهای ساختهاند با گل یاس سفید
در فراسوی بهار، ما ترا میخوانیم تا به لطف قدمت
این دل كوچك ما گل به دامن بشود
در انتظاریم
با گل حضور خود
محفل آرای سرور ما باشید
———————-
آغاز زندگی نوین خویش را جشن میگیرند
حضور شما در این جمع نشانه پاكترین محبتهاست
——————–
برانیم تا دلهایمان را به مهر پیوند زده
بهار را به استقبال برویم.
حضورت ای دوست
قدمهایمان را استوار و دلهایمان را گرم میكند
—————–
خدایا به هر آنكه دوست میداری بیاموز كه:
عشق از زندگی كردن بهتر است
و به هرآنكه دوستتر میداری بچشان كه:
دوست داشتن از عشق هم برتر است.
——————
بار سفر بستهایم به قصد دریای همدلی
در پگاه آغازین این سفر همراهمان باشید
——————-
خانهای ساختهایم سایبانش همه عشق
زیر پا فرش غرور در حصارش همه تكرار صفا
ما در این جمع لطیف
لطف دیدار تو را میطلبیم
——————
میخواهیم مهربانی را بیاموزیم
موسم نیلوفران ما شما را میخواند
————————–
پایان هر رفتن رسیدن است
و ما اكنون به نقطهای رسیدهایم كه آغاز یك رفتن است
در این آغاز همسفر ما باشید
—————
همتمان بدرقه راه كن ای طایر قدس
كه دراز است ره مقصد و ما نوسفریم
——————
دست در دست هم نهادهایم و سفره دوستی را در
دشت آرزوها گستراندهایم تا هر خاطرهای را به
زیبایی در دلها بیاوریم
كه زندگی تنها یادگاری از محبت است
شوق فشردن دستان شما برایمان انتظاری است شیرین
——————–
آغاز میكنیم زیستن را
پیوستن
و یكی شدن را
لطف حضور شما در جشن این آغازمایه شادی ما خواهد بود
————–
مرا به رجعت خورشید باور است هنوز
دل بستهایم به صبح سپید، به سپیدی بلندترین تیله خورشید
دل بستهایم به زندگی، با ما باشید.
———————-
یادتونه بچه بودیم میگفتین
ایشاا.. خوشبخت بشین
حالا دعاتون مستجاب شد
——————-
خانه ای ساخته ایم
سایه بانش همه عشق
زیر پا فرش غرور
و حصارش همه تکرار صفا
ما در این جمع لطیف
لطف و دیدار تو را می طلبیم
——————-